××× انـیــمـه گِـیـــت ×××

این فیلمو همین امشب دیدم و واقعا خوشم اومد ._.

گرچه خون و خون ریزی و سر بریدن و اینا زیاد داشت و من فک میکردم بخاطر اینا حتما باید خیلی ترسناک باشه :/

ولی نه :/ آن چنان ترسناک نبود '-'

من خیلی کیف کردم صحنه های باحالی داشت *-*

ولی .

خی هالیوودی بید :|||||~~~

انحراف 100 -.-

ی قسمتش عکسای بدی داشت -.-

خودم بدم میاد چون نصف داستان رو درست نمیفهمی -.-

ولی .

سانسور شده نگا کنید -.-

یا حدقل توی اتاق تنها نگا کنید -.-

خب بریم سراغ معرفی !

نام: The Predator

فارسی: غارتگر

(توجه کنید ک این فیلم سری های مختلفی داره

این معرفی مال "غارتگر 20" ـست)

ژانر: معمایی (اندکی البته) - ترسناک - اکشن - ماجراجویی

دوبله فارسی: دارد

خلاصه:

مرگبارترین شکارچیان جهان قدرتمندتر، باهوش‌تر و کشتنده‌تر از گذشته هستند. یک پسربچه به طور تصادفی باعث می‎شود تا مرگبارترین شکارچیان کهکشان که خودشان را با استفاده از DNA دیگر گونه‌ها ارتقا داده‌اند، به زمین بازگردند. تنها یک گروه از سربازان بازنشسته و سابق و یک معلم علوم می‎توانند از نابودی بشریت جلوگیری کنند و…

من خودم همیشه از دوستی ها» دان میکنم :/

پیشنهاد میکنم اگه از خون و خون ریزی بدتون میاد نبینید :////

خب جانه -.-

من هنو درسام رو نخوندم -.-

ماشالا ماشالا بگید :||||

خب جواب اینه

ک

گفته روی گردن قربانی اثر انگشت بوده

و مترسک ک اصن از کاهه اثر انگشتش کجا بید :/

مومیایی هم

1- همش باند پیچی شده پس اثر انگشتی باقی نمیمونه

2- 5000 سالشه انتظار داری واقعا انگشتی براش بمونه ک اثر انگشت داشته باشه :/ ؟

اسکلت هم با اینکه حرفای گول زننده ای زد ولی با این حال اسکلته :/

اثر انگشت نداره :/

پس جواب ما زامبیه ^^

ک تنها شخصیه ک اثر انگشت میتونه داشته باشه

کسایی ک درست گفتن:

آیومی (همون هوشیکوی خودمون :/) - غذل

پ.ن: تعداد کسایی ک حدس زدن و درست هم گفتم . تقریبا کم بود برای همون وقت بیشتری دادم :/

!!! معمای جدید !!!

---

یه خون آشام تو ی کلیسا گیر افتاده

فقط ستا در وجود دارن ک خون آشام میتونه ازشون فرار کنه

و هر در هم به یه راه رو میخوره

ک اصلا ایمن نیستن :/

درواقع خطر مرگ تهدیدش میکنه:

در شماره 1:

توی راهروی این در

لیزر هایی هستن ک همه جا پخش شدن و اگه هر گونه جسمی احساس کنن

ی سطل پر آب مقدس توی تمام راهرو پاشیده میشه

× پس خون آشام میمیره ×

در شماره 2:

ی راهرو ک سنسور های حرارتی داره

و اگه ذره ای دماش تافزایش پیدا کنه باعث میشه

کل اتاق آتیش بگیره

× و در نتیجه خون آشام میسوزه و میمیره ×

در شماره 3:

کلی سیر توی این راهرو آویونن 

ک با ورود خون اشام به اون راهرو میکشنش

(گرچه خودم نمیدونم چجور :/

ولی خیلی جاها گفته شده سیر خون آشام ها رو میکشه (دلیل بیخود ندید :////)

× پس بازم خون آشام میمیره ×

حالا

خون آشام از کدوم در استفاده کنه تا زنده از کلیسا فرار کنه ؟

منتظر جواب های گرانقدرتان هستیم :||||

جانه ^^

توصیه میکنم حدقل بخاطر آهنگشم شده ببینیدش T^T

خیلی قشنگه خودم پاش عر زدم T^T

جانه T^T

فاک تاثیرات مدرسه خیلی شدیدن -.-

و همچنین دعوا های درون کلاسی \:

شت فکرشم اعصابم رو میپرونه :/

میگم هرکی میاد جلو با مشت بزنم فک براش نمونه :»

دلم بریده از هندبال و دروازبانی خوب و دردسر ساز من -.-

معده و روده و قلب و صفرا یکی شدن -.-

ی ماه یا بیشتر از دو هفته نیومدم بدونین مردم :"|

خلاصه بدبختیای مدرسه چنان زیاده ک دیشب تو خواب یه فیلم سینمایی ازش دیدم ://///

مغزی . -.-

جانه که میخوام معرفی شخصیت های خورده شده رو بذارم :/

های های ^^

با پارت جدید داستانم در خدمتتون هستم ^^

این پارتم مث پارت قبلی طنزه اما یه بخش هایی هم داره ک جدی باشه .-.

و بعد اون یه قسمت جز داستان (یا شایدم دو قسمت آوا) وجود داره .-.

به هر حال

از این قسمت لذت ببرید ^^

خب خب

ب درخواست دوستان گذاشتم :|

جواب معما  

اینه که  

گفته شده

آتیش کم کم ب میز و صندلی میرسه

جواب اینه ک آقای و از یه تیکه درحال سوختن از اون میز / صندلی ب عنوان یه مشعل استفاده میکنه

و از پنجره سوم پایین میره

و از اونجایی ک مارا و حیوونا از آتیش میترسن همه فرار میکنن و دشت پر از مار کاملا ایمن میشه :/

کی جوابو گفت؟

فقط رامش :/

خب رامشی اگه درخواست خیلی سنگینی ندی میتونم قبول کنم و چایزه بدم -،-

اما فن آرت نه قبول نمیکنم

فقط چون ی نفر جوابو گفت و زیاد نبود گفتم جایزه میدم :/

جانه -،-

سالام سالام /(^000000^)\

امروز ی روز مهم برا من بود ک همش از خوشی خودمو ب درو دیوار میزدم :|

عررررر ها میزدم :/

ن بخاطر روز دانش آموز (ریدن ب روز دانش آموزمون -.- آمادگی دفاعی دارم و بازم نمیبرن راهپیمایی :"/)

امروز .

اهم

تولد .

اسکل مگه فک کردی من واسه همه عر میزنم :||| ؟

معلومه .

تولده .

سوباچانه /(*00000*)\

*دوباره خود را ب درو دیوار زدن و همه اطرافیانش از جمله بالشت گرام را بغل میکند :|~~*

عکسا کاملا جدید و غیر قابل یافتن :}

تولدته .

بعد اونوقت .

پارتی نگیریم ؟!!!!!!!!

*دست سوبارو را گرفتن و با وی رقصیدن*

شب های نزدیک هالویین بود دیگه :}}}

ب قول ساکورا . ی خنده کوچولو ~~~ تو چشماته (^‿^✿)

. عه :0 . خنده کوچولوعه پشت گله قایم شده /(^0^)\

*سوبارو سرخ شدن و داد و بیداد کردن :/*

و حال .

سوباروی نینی*--------*

کاواییی *♡*

من میبرمت خونمون /(>‿<)\

*وی را از مادرش یدن :||||*

کادوی ی خری :|

ک متاسفانه مفقود الاثر شده ^^

و بدنش طوری سلاخی و سوزانده شده ک هویت شخص مشخص نشده ^^

برا همون گفتم ی خری :}

عه این لبخنده " :}" رو یافتم *----*

وحالا عکسی از سوبارو ک قربانی چالش کیک

نشده :|

*چشمانش را میمالاند و کیک های دورش را پاک میکند*

نمیدونم چ حکمتیه تو همه تولدا من قربانی چالش کیک میشم :"|

(این کاملا حقیقته و فقط برا خنده و اینا نیس -.- حتی تو شب یلدا هم ک کیک میخریم من قربانی میشم =_= . باید ماسک کانکی رو قرض بگیرم :|)

مغزی: چشات دارن میسوزن میزنن تو کمر منم >000< فلجم کرد >000< !!!

*مغزی از جایش در آمدن*

مغزی: خدا لعنت کنه اونی رو ک اولین پرتاب کیک رو کرد ×-× . سوسکا . رگبار کیک >----<

آری: ب کیک سوبارو دس نزنید >-----<

*تبر در آوردن و در کمال کوری هدف گیری کردن :|*

مغزی: . پس سوسکا . شوکولاتای کاناتو رو پرت کنید ×----×

کاناتو: نــــــــــــــــــــــــه !!!!

مغزی: *زهره ترک شدن* . 0-0 . کافت بچه موف موفو :| . اصن . تاکویاکی های آیاتو رو پرت کنید گیردم هستن مستقیم ب هدف میخورن . و . فلفلین =}}}} !!!!

*آیاتو سوسک ها را له کردن*

مغزی: بیشتر له کنی لشکر هواییم رو هم میفرستم >=(

*لایتو آویزان آیاتو شدن*

مغزی: اهم -.- *ب چهره مظلوم و احمقانه لایتو نگریستن* . اصن نمیشه ای تو اتاقت رو پرت کرد آبرو ریزیه :/

*لایتو عر زدن و رفتن*

مغزی: . اصن . کیک سوبارو رو ببرید :| . شوکولاتا رو هم ببرید ک بلایی سرشون نیاد :/ . و حالا . حمله همه جانبه کنید !!!!!!!!!

*خانه پر سوسک شده و همه در سوسک ها غرق میشوند*

خب اینو ب مناسبت هالوین آوردم ^~^

ک نرسیدم همه رو ی شبه ترجمه کنم :|~~

شماره 1:

چنگال مرتد

چنگال مرتد یک وسیله شکنجه ویژه ای بود که برای کسانی که در دوران قرون وسطا علیه کلیسای کاتولیک صحبت می کردند ، بکار میرفت. با دو انتهای لبه دار ، دستگاه به گردن قربانی وصل شده و تنها پس از گفتن جمله ، "من توبه می كنم" برداشته می شد.

اینطور میخواستن مردمو راهنمایی کنن :\

پیامبرا خیلی بهتر بودن این وحشی بازیا چیه -،-

(قصد این رو ندارم ک بگم با ایمانم و اینا چون درمورد دینه میگم)

شماره 2:

گهواره جودا

در دوران قرون وسطی ، گهواره جودا یکی از مختلل کننده ترین روش های شکنجه بود. قربانیان در بالای یک دستگاه مانند هرم قرار میگرفتند و به زور روی نوک پایین میکشیدنشون.

ماتحت بدبخت >×<

شماره 3:

شکنجه موش صحرایی

شکنجه موش صحرایی در آلمان در قرون وسطا و چین باستان نیز مشهور است. در این روش یک گلدان موش گرسنه در مقابل شکم قربانی قرار می گیرد. هرچه گلدان آهسته گرم می شد ، موشهای پریشان هرچیزی را که در راه بود ،  می خوردند!

شماره 4:

گاو نر برزیلی

توی افسانه ها گفته شده در دوران قرن ششم قبل از میلاد كارگری برنجی (کارش کار با ف برنج بوده) به نام Perilous of Athens ، آنچه را كه مسلماً غم انگیزترین روش شكنجه تاكنون است ، طراحی كرده است - گاو نر برزیلی. در این وسیله ، قربانی را درون یک گاو برنجی خالی شده قرار می‌گیرد و در زیر آن آتشی روشن میکنند. سپس سیستم لوله ای در داخل مجسمه فریاد قربانی را تقویت می کند تا مانند یک گاو خشمگین به نظر برسد. داستان ادامه پیدا میکنه و فالاریس حاکم ظالم چنان از این دستگاه وحشت داشت که او Perilous را برای ورود به گاو فریب داد تا اولین قربانی آن شود.

بدبخت مجبوره درست کنه از اون ورم میکشنش :"/

شماره 5:

تنبیه سخت

توی این نوع شکنجه ک در قرون که رایج ترین نوع شکنجه برای ان دریایی و دریانوردان بود، قربانی با یه طناب ک ی سرش ب کشتی بسته میشه ب آب میفته و با بدنه خاردار کشتی و موج ها برخورد میکنه. روی بدن قربانی زخم ها و لکه ها و کبودی هایی میمونه و ممکنه ه هایی ک زیر آب مخفی شدن توجهشون جلب شه و ب طرف قربانی حمله کنن.

شماره 6:

پوست کندن

در طول تاریخ ، در بسیاری از فرهنگ ها نوعی از پوسته پوسته شدن (که همچنین به عنوان زنده زنده پوست کندن یاد میشه) را نیز به عنوان مجازات بدنی استفاده می کردند. حتی شواهدی وجود دارد مبنی بر این که آشوریان باستان پوست دشمنان شکست خورده خود را بر روی دیوارهای شهرشان آویزان می کردند و به دیگران هشدار می دهند.

واییی 0-0 دشمن آشورایی ها فک کنم ایرانیا بودن 0-----0

مگه میخوان باش لباس درست کنن ک میکنن :/

شماره 7:

آیرن میدن (فک کنم بهش بانو یا دوشیزه آهنین هم میگن)

‌(چ زشته :\) 

معمولا با استیضاح همراهه. دوشیزه آهنین وسیله ای شبیه تابوت بود که در داخل آن با میخ هایی پوشانده شده بود. قربانی داخل محفظه قرار می گیرد و اعدام كننده درب پشت آنها را می بست. در حالی که بسیاری ابراز تردید کرده اند که از آن استفاده شده است ، اما با این حساب ک زندانیان ترس زیادی از این دستگاه دارن، میشه فهمید ک هنوزم ممکنه ازش استفاده شه.

شماره 8:

پاره کننده سینه

چاقو سینه ابزاری وحشتناک بود که در آلمان قرون وسطی برای پاره کردن سینه ها از ن استفاده می شد. معمولاً ابتدا گرم یا یخ زده می شد ،سپس بر روی می چسبید تا و آن را ب زور می‌کشد و جدا می‌کرد 0-0

وویییی >---------<

تصورشم وحشتناکه >---------<

خب این از پارت یک :/

پارت دو رو چند روز دیگه میذارم یا شاید همین فردا بذارم :/

نظررر -،-

مردم تا ترجمش کردم :/

جانه ^^

بح بح :/

بعد مدت ها

اولین باری بود ک

میبینم هیچکی جوابو نگفته :/

اول برا خودتون ی کف بزنید :|||

.

خپ ://////

اینم از جواب :/ .

ریدن خیلی نزدیک شد اما هرچی راهنمایی میکردم نگفت -،-

اگه جک با خودش آره چرخی و سیر رو ببره

خون آشاما نمیان طرفش اصن و زامبی هارو با آره برقی میکشه :/

میپرسید پس گرگینه ها چی ؟

گرگینه ها ک تو روز بی آزار و عین مردم عادی :/ !

پس اسلحه ای برا اونا نیاز نیس

ی کف مرتب دیگه هم بزنید :||||~~

. تا وقتی معمای دیگه ای میام باید بزنید ://///

جانه -،-

ی بازی خیلی جالب برای اندرویده *-----*

شاید خیلی مسخره ب نظر بیاد ولی انقده کیف دارهــــ ک نگو *------*

با گرافیکی کیوت و باحال *----*

صداهاش ک از خودش کیوت ترن ^^ XDDD

و کلی امکانات دیگه مث امکان تغییر کاراکتر و .

این بازی رو میتونید از کافه بازار یا گول پلی دانلود کنید ^^

و لازمه بگم این بازی خیلی باحال محصول ایرانه *-------*

(اینطور نگا نکنید :/ جایزه بهترین بازی سالو آورده =))))) )

خب امیدوارم باش خوش بگذرونی ^~-

جانه ^^\

این کلیپ اولین کلیپی بود ک واسه انیمودئو ساختم ولی تقریبا خوب شده '-'

توضیحات:

انیمودئو درواقع یه مسابقست ک باید توش کلیپ و ویدئوی طنز انیمه ای بسازید

چیز خیلی خاص دیگه ای نداره فقط باید از انیمه باشه

بعدم از طریق ی سایت آپلود میکنید و ویدئوتون رو هم برا من میفرستید

(یا همونطور ک گفتم میتونید تو آپاراتتون بذارید و آدرس کلیپتون رو ب من بدید)

بعد از ارسال کلیپ ها

کلی کلیپ ها در قالب کلیپ دیگه در میان و در اینجا و آپارتم گذاشته میشه

تا بقیه شرکت کننده ها و بازدید کننده ها ببینن و درموردش

نظر بدن و امتیاز بدن

طبق امتیاز هایی ک بقیه میدن و امتیاز های دیگری ک خودم و شیزوکا میدیم

امتیاز ها بالا رفته و نفرات اول و دوم مشخص میشن

بعدم از نفر اول تا نفر سوم

جایزه ای ک خودشون تعیین کنن بهشون داده میشه

(البته گفته باشم ک جایزه های خیلی سنگین و دردسر ساز نمیدم :/

پس جوایزی بخواید ک مشکلی ایجاد نکنه)

اگه هم کسی از قبل این مسابقه رو ب دوستش یا کس دیگه ای معرفی کرده باشه

میزان جایزش بیشتر میشه و یا زودتر گذاشته میشه جایزش

خب این همه توضیحات بود

اگه سوالی داشتید در خدمتم :)

جانه ^^

ســـــلام ‌‌/^0^\

ب قرنی از محوی در آمدم :") البته بی موردم نبود لامصب اینترنت نداشتم بیام -_-

ولی اعتراف میکنم چار روز اول بخاطر لول بالا بردن تو بازی تی آف ویند بود :/

خب خب بریم سراغ معما @،@

دو دختر تصمیم گرفتن ب همراه شامشون چای یخی بخورن

(اینه چای یخی یهو نگین چیه :///)

یکیشون خلی تشنس و خیلی سریع پنج تا چای یخی میخوره (نترکید :////~ ؟)

ولی اون یکی با آروم خوردن چای فقط یکی میخوره

حالا چند دقیقه میگذره و دومین دختر (ک یکی چای خورد) مسموم شده و کم کم میمیره

درحالی ک دختر اول سالمه سالمه

و سم توی همه نوشیدنی ها بوده

چرا؟

---

منتظر نیستم :///// 

چون متحان ریاضی دارم ولی جواب میدم :/

تا بعد ^^\

ی چنتا پیدا کردم اصن اوفففففففففففففففففف XDDDDDDD

اسماشونو برگردونیم . XDDDDDDDDDDD

i put on my shu: کفشم رو پوشیدم XDDDDDDDD

grab my kino: کینوم رو برداشتم (کینو اسم کلیده XDDDDDDDDD)

torn off the lait (light): لامپو خاموش کردم XDDDDDDDD

and turn on my subaru: سوار سوباروم شدم XDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDD (سوبارو اسم ی شرکت تولید ماشینه XDDDDDDDDDDDDDDD)

تفکر در مورد هرکدوم از ساکاماکی ها در چ حده .___.

بنده خدا سازنده این راس میگه اینا خیلی نامشخص الخلقن XDDDDD

آستین لباس رجی از لباس منم دخترونه تره =|||||

با این آستینای دخترونه حس میکنم داره ب شو دستور میده ازم خواستگاری کن XDDDDD

یوما بش برخورده انگار XDDDDD بی افش رو بردن خب XDDDDDDDDDD

طوری ک آیاتو بعد از تحسین کردن خودش ب نظر میرسه XDDDDDD

خود تحسینی مزمن XDDDDDDD

انگار چادر کرده سرش :||||||

هنر های چادر سرکردنی D: !!!

یویی: گربم تو خونه گم شده T-T

شو و رجی: '-'ه

شو: الان باید هر لحظه انتظار فریاد های بلند سوبارو باشیم <:)))) 0-0ه

*من پس از شنیدن حرف ای آنها*

من: ._.ه . میو میوووو ~~~ .0. !!! میوووو کوجایوووو .0. ؟! میـــــــ

*پشتش ب سوبارو خوردن*

سوبارو: عحــ 0-0ه . تو صدا گربه در میاوردی >:| ؟؟

من: "چِت (شت) 0-0ه حالا چ غلطی کنم؟!" باور کن قصدم خیرخواهانه بود ^^ه میخواستم یویی نق نزنه بیدارت کنه ^^

.(چند ثانیه بعد).

*آریسا ب سوی افق ها پرواز میکند ^^ه*

دوران 2 سالگی آنها :|||~~~:

رجی: عه این کتابه داله دوجود عناصل جَدَل مندلیف رو نگض موگونه >>:0 !!!

شو: تُب تُب حالا یکم رنگ میتُنیـ zzzz

سوبارو: کفاثت بی $^%& ! کاگذ منو میبلی ؟ بیام با این جِلِت بیدم »:< ؟!!!

وقتی همه از خونه میرن بیرون و خودت میمونی و خودت :|

- مممممممــــــ . .___. . عـــــــــااااااااا .ه. .عَـعَـعَـعَـعَـــــــ. 0

دردسر های پنکه ای -_-

وقتی کمه انگار باد معده داره بت میخوره انقد ضعیفه :///

وقتی متوسطه  گرمه :/

وقتی زیاده هم باد می‌برد :///

؟چرا اینا رو استاندارد نمیسازن :////

امیدوارم خوشتون اومده باشه ^^

جانه :)

اینو کسی نگفت بر خلاف قبلی XDD

جواب ب یخ های توی چای یخی بر میگردن :|

تازه عکسم گذاشتم ک ساده تر شه جواب چجوریه -.-

خب چون دختر اول چای های یخیش رو خیلی زود خورده

طبیعتن یخا خیلی آب نشدن تو چای

و یا اگه هم شدن ب حدی آب نشدن ک رو دختر اثر بذارن و بکشنش

ولی دختر اول چون با صبر خورده چایو

پس یخا تو چای آب شدن

بله

این یخا بودن ک سم توشون بوده :|

و با آب شدن یخا سم با چای قاطی میشده

خب امیدوارم معما های بعد رو درست بگید :/

جانه ^^

تصمیم گرفتم این برنامه رو بسازم و در نتیجه فکت هایی از من ناشناخته انتشار دهم :||

*خطاب ب سوبارو* در زمینه نا شناخته بودن خیلی شبیهیم ها :///

خب بگذریم -،-

شماره 5:

تصادف :/

این تصادفه خیلی مسخرس :/

معمولا از این خوابه زیاد میبینم -_-

اینکه پشت فرمونم و ماشینه خودش بدون اینکه من ب فرمون دس بزنم میگرده :/

بعد انقد ماشین سرعت میگیره ک پر میزنیم میریم پیش پرنده ها :/

آخر سرم تو جوب سقوط میکنیم :|

جالب اینجاست من قبل برخورد با جوب بدون اینکه از ماشین پایین بپرم بیرونش :|||||||

انگار چشام تو ماشین رو میبینه ولی خودم بیرونشم :||||||

اصن رکورد تلپورت رو شکستم :/

و این است دلیل اینکه من دلم نمیخواد جای راننده بشینم و فوبیای پشت فرمون نشستن رو دارم :/

شماره 4:

کل شهر در لباس های هنتای :///

این خواب ب شدت وحشتناکه چون هر لحظه یکی میاد بت خیره میشه =_=

ولی من سابقم تو این خواب زیاده تا میرم تو خوابشون خودمو تو زندان میبینم :////

اول از زندان شروع میشه بعد میره تو شهر ها ://///

تا ب حال هم فقط ی نفر رو دیدم ک تو این خواب پوشش داره :/

البته معمولا با لباس اسکیمو ها تو خوابام میاد XDDDD

ک انقد لباساش پر پشمن ک قابل تشخیص نیس کیه XDDDDD

وقتی این خوابت رو میبینم تا س روز نمت درس بخونم انقد وعض خرابه XDDDD

شماره 3:

انجام شوخی های خرکی با سوبارو :////

در این موارد معمولا بعد ماجرا حسابی کبود میشم :/ ی دفه با کلید و دمگایی زدمش چون . فک کنم از وضعیت ریاضیاتم راضی نبود XDDDD

از ریاضیم کسی ایراد بگیره. احتمال ضربه مغزی شدنش زیاده XDDDD

شماره 2:

جنگ های میان داماد و برادر زن XDDDDD

مشخصه این خواب مختص دعوای برادر گرام و کراش گرامه XDDDDDD

ک معمولا خیلی هم خنده دارن XDDDDD فقط نگران اینم یهو یکی منو تو خواب درحال خندیدن نبینه فک کنه جن زده شدم XDDDDD

شماره 1:

ضد جاذبه شدن >-<

لعنتی این خوابه خیلی ترسناکه!!!!

در اینجاست که آرزو سقوط کردن میکنم ://///

ینی بجا اینکه بره پایین همش میری بالا و نمیتونی خودت رو متوقف کنی -_-

ی دفه دست سوبارو رو گرفته بودم بعد یهو دیدم پاهام از زمین جدا شدن 0-0

و چون قبلا تجربه ضد جاذبه ای شدن داشتم دست سوچانم رو بیشتر چسبیدم -___-

ولی فایده نداشت پاهام رفتن هوا کلن :////

تازه داشتم سوچان رو هم با خودم میبردم بالا XDDDDD

اون داشت وحشت میکرد بخاطر چیزی ک شده بود XDDDDD

بعد خدا رو شکر میدونستم اگه چشامو باز کنم سوچان بام نمیاد فضا :"/

آرزو هایم را فدایش کردم :"/

و وقی بیدار شدم احساس کردم یهو رو تخت ول شدم =||||

(باور کن من قدرت پرواز دارم !!! تو خواب پرواز میکنم :|)

تا قسمت های دیگر بدرود :|

پیشنهاد بدید دیگه چ چیزایی بذارم -.-

سلام مجدد :|

با برنامه ای دیگر در خدمت شما هستیم :|

اتفاقای سوسکی من تو کل عمر زیاد داشتم :/

شماره 1:

خواب های سوسکی :/

بدبختانه اینم از اون خوابای وحشتناکه ک یادم نبود بنویسم تو اون لیسته -.-

تو این خواب من ک مورد هجوم سونا سوسک قرار میگیرم

معمولا میرم بالا ی درخت پناه میگیرم 

ک با این حال بازم غرق میشم خیلی وحشتناکه -____-

لعنتی ها عین ببر برام پنجه میندازن -_-

شماره 2:

"من و سوسکا" یهویی :////

همین الان ک نیس ولی .

ب نظر میرسه سوسکا علاقه وحشتناکی نسبت ب شوکه کردن من دارن -_-

دوتا مثال شوکه کننده دارم برا این موضوع :/

دیگه اثبات شدس برا خودم -_-:

- ی دفه آری کوچولوی پنج ساله بیچاره ک فوبیای دسشویی داشت میخواست بره دسشویی :/// (خب دسشوییمون خیلی سوسک داشت منم میترسیدم -_-)

پاشو گذاشت تو دمپایی و یهو دید ی چیزی با سرعت نور از پاش بالا رفت =-=

در نتیجه پاش رو ت داد و دمپایی رو پرت کرد .

سوسک از توی سایه های دمپایی شاخک هاش رو ت داد

و اینجوری شد ک آری کوچولوی قصه ما جیغ زد، وحشت زده شد و جوری رنگش پرید انگار روح دیده =_=

- روزی روزگاری آری کوچولوی ده ساله روی لبه باغچه نشسته بود و بلدرچینش رو بغل کرده بود و با او از سختی های زندگی میگفت

ک ناگهان دسمال کاغذی ای سرگردان در آسمان از کنار گونه اش گذشت و تو باغچه افتاد

آری رویش را برگرداند ک ببیند چیست اما چیزی ندید

ک چشای بلندرچین ب گونه ی او افتاد و صورت او را نوک زد

وی ک از بلدرچین عصبانی بود خواست او را در دیوار بکوبد ک جانش در آید :/

ک یهو دید سوسکی در دهان بلدرچینش است و او دارد آن را میبلعد و سوسک پا هایش را تکان تکان میداد >~<

آنگاه بود ک وی فهمید دسمال کجا بود اون سوسک بوده رو صورتش نشسته >0000000000000<

شماره 3:

محاصره سوسکی -_____-

لعنتی من سر آب خوردن خیلی مورد هجوم سوسکا قرار گرفتم -__-

ما خونمون دوبلکسه و اون شب نفرین شده من میخواستم از طبقه دوم برم پایین ک آب بخورم

برق آشپزخونه رو روشن کردم و رفتم ک لیوان بدارم

ک دیدم ی سوسک غول پیکر داره روی لبه سینک قدم میزنه 0-0

رفتم ک با دمپایی چیزی بزنمش دیدم یکی دیگه طوری ک انگار داره میگه "دس ب ناموسم بزنی کارت دارم!" شاخک هاشو ت میده و بین در کابینت و لبه سینک ایستاده =-= :/

خواستم برم از تو ماشین ظرف شویی لیوان بردارم ک دیدم رفیقشون زیر نظرم داره >0<

از روی موزاییک سلام میکرد :/// =__________=

منم خودم رو تسلیم کردم و برگشتم با تمام تشنگیم خوابیدم :"/

البته بگم صب ساعت 7 ک اومدم تو آشپزخونه رو گشتم هیچ جا نبودن 0-0

هنوزم ک هنوزه جسدشون پیدا نشده -_-

فک کنم ارواح سوسکایی بوده ک قبلا کشتمشون :||

شماره 4:

پیدا شدن سوسک تو حمومی ک ن راه داره از فاضلاب بیاد بالا و ن از قدیم اونجا بوده 0-0

دیگه این یکی تا حدی مشکوکه ک منو داداشم ب این نتیجه رسیدیم سوسکا از آشغال بوجود میان 0-0

آخه مو

مال خود آدمه :/

جلد شامچو واسه شست و شوعه و عمرا تو اون باشه 0-0

ما اصن جلد صابون رو توی سطل آشغال حموم نمیریزیم پس از اونم ب وجود نمیاد -_-

. وسایل مو برداشتن هم (ژیلت و اینای خودمون -.-) . اصن مگه میشه رو اونا تخمی چیزی باشه ؟؟

1- تو بستن 2- اصن اگه باشه پلمپ میشه کارخونه ای ک میسازدش اونو :/

حالا مسئله اینجاست .

سوسکا از کجا میان =-=؟

مگه جنن یهو ظاهر شن =---= ؟؟؟

نگو از جنیانن 0-0 ؟

. البته اینتظاری کمتر از موجوداتی ک توی بمبارون اتمی نمیمیره کمتر از اینم انتظار نمیره ک از جهنم فرار نکرده باشه :/

فعلا شماره 5 رو یادم نمیاد اما اگه اومد میگم

فعلا جانه =-=\

برام جالبه اینقد منتظر خورده شده اید منتظر این نیستید :/

درحالی ک این از اون بیشتر روش فکر کردم و جذاب تره :////

بیخیال -.-

وقتش میرسه ب اشتباهتون پی میبرید -^-

ادامه .-.

خدا فکرش رو بکن باید برا ی قسمت 17 صفحه تایپ کنم <:0 !!!

سلام مجدد ._.

خب من کسیم ک زندگیم ب آهنگ خیلی وابستس و تقریبا بدون هرچی بتونم زندگی کنم بدون آهنگ نمیتونم :|

ب همین دلیل هم خیلی اتفاقات برامون تو مواقع مختلفی پیش اومده -.-

شماره 1:

عکس العمل های خانواده :||||

من عادت دارم آهنگ ک میذارم یا باید جلو آینه بخونم

یا اینکه همش حرکات عجیب غریب میزنم :///

این یکی انقد پیش اومده ک دیگه ی روز از این اتفاقا نیفته روز من تموم نمیشه :|

وای ب حال روزی ک آهنگ جدید دان کنم =////

الان ک داداشم خیلی نمیاد خونمون ما میریم خونشون :/

ولی تا قبل ها وقتی میومد تو اتاقم پشیمون میشد با این قیافه " ๏_____๏ " خارج میشد :/

بعد میومد بعضی وقتا گوش میاد میدید من راک گوش میدم و اون وحشی بازیا رو در میارم :|||

پس طبیعیه :///

در نتیجه موقع کنکورش اصن هر لحظه آماده بود من بیام تو اتاقش ی حرکتی درارم برگرم تو تختم دراز بکشم :/

شماره 2:

رقص عن موقع :|

این خدا رو شکر فقط ی دفه خطری بوده دفعات بعد خسارت نزده :|

و الا منو داداشم وقتی آهنگ برامون بذارن

. تا حدی میریم ک یکی ندونه میگه ما مست کردیم :////

خدا نکنه آهنگ رپ برامون بذارن -.-

ی دفه آهنگ کوردی تو شبکه استانیمون پخش شد

داداشمم اون روز خیلی خوشحال بود :|

یا حدقل میخواست ب خودش انرژی مثبت وارد کنه :/

دیدم اومد دستم رو گرفت شروع کردیم ب رقص کوردی :|| (من ب شدت از این رقص بدم میاد :|)

منم همراهی کردم :/ اما کم کم آهنگ شور گرفتش و دیدم داداشم داره پرواز میکنه =|

لا آهنگ بالا میپرید پایین میومد :/

منم ترسیدم دستش رو ول کردم و ازش فاصله گرفتم و حواسم نبود چیزی پشتمه :/

پاهای اونم از مال من دراز تر =//// !!!

دیدم الان میزنه بم رفتم عقب تر یهو خوردم ب ی چیزی !!!

نگو میزه =|||| !!!!

روم رو برگردوندم و اونم دوید ک میز رو بگیره 

پایه میز رو گرفتیم ک نیفته !

شیشش افتاد شکست :|||||

ینی میزه خودش میفتاد چیزی بش نمیومد :////

اصن انگار باید می افتاد :|

منو اونم شروع کردیم دعوا و داد و بیداد :/

تو کل عمرمون ی دفه ب هم حمله نکردیما -.-

مامانم بیچارم بیرون بود اومد خونه ی دست حسابی از دست ما خودشو ما و زمین و آسمون رو نفرین کرد :/

بعد گفت فدا سرتون فقط جمش کنید دعا میکنم همه نفرینام از بین برن :///

شماره 3:

حمام و فِیک جن :|||

لحنتی امیدوارم دیگه همچین اتفاقی نیفته دیگه -.-

ی دفه بود (آیومی فک کنم یادش باشه اینو براش گفتم اونم حسابی ترسید :|)

داداشم رفته بود حموم ک حوله ـش رو بیاره بیرون :/ (ن نبود -.-)

ولی برق حموم خاموش بود و برق اتاق روشن :|

حدود 5 دیقه هم هیچ اثری از داداشم نبود :/

پس رفتم تو اتاق ک ببینم اونجاس یا نه :/

نبید :|

اتاق منم کنار اتاق داداشمه

خواستم برم تو اتاقم و برقش رو روشن کنم

ک یهو از گوشه چشم رو شیشه حموم یهویی ی چیزی دیدم !!!

یهو یکی روی اون و حوله سفیدی ک اونجا آویزون بود پنجه انداخت !!!!!

منم وحشت کردم آهنگ و ماهنگ و ویس و همه رو قط کردم وحشت زده عقب عقب رفتم خوردم ب دری ک ب بیرون راه داشت

ینی تا حد مرگ ترسیده بودم !!!!!

رنگ پریده بود و بدنم یخ زده بود !!!!!

داداشم با قیافه ای پوکر اومد بیرون و چشش ب من افتاد ک با اون قیافه داشتم فحشش میدادم :|

حسابی بم خندید و گفت ترسیدی :/

بعد یهو دید زدم زیر گریه اومد بغلم کرد و حسابی عذرخواهی کرد :/

خدارو شکر آهنگ راک گوش نمیدادم این موقع -.-

شماره 4:

آهنگ گوش دادن داداشم و فیک جن شماره 2 :|

این یکی برا داداشم اتفاق افتاد :|

مای برادر ایز وری سکر آف جن :| (داداشم خیلی از جن میترسه :|)

بعد ی دفه ک من از سر گشادی و اذیت شدن چشام چراغ خواب قرمزم رو روشن کرده بودم (لعنتی آخه چراغ خواب قرمززززززززززززززززز -______- ؟؟؟؟ آدم بیشتر با این کابوس میبینه روشنش بذاره -______-)

و نماز خوندم

قضا شده بود و ساعت 1 شب بود :|

نمازم ک تموم شد روم رو برگردوندم و ب پله ها خیره شدم و تو فکر فرو رفتم :/

همون لحظه داداشم اومد بالا در حالی ک هدفون گوشش بود و داشت با شور کلش رو ت میداد :|||||

ی ثانیه کلش رو آورد بالا و ب من نگا کرد و دیدم اینطور شد دوباره " ๏_____๏ "

بعد دیدم گفت اعوز ب ال. بسم ال. XDDDD

منم ک تا اون موقع تو فکر بودم و با صدای داداشم ب خودم اومد شروع کردم ب قهقهه زدن XDDDDD

بیچاره گفت فک کردم تو خوابی و اون زنه با اون موهای برق گرفتش ی جنه XDDDDD

تازه چادر هم دورت بود و بازتاب نور قرمز تو چشات چشماتو قرمز کرده بود من دیگه واقعا باور کردم XDDDDDDDD

بعد منم تا صب همش ب این موضوع میخندیدم و اصنم خوابم نمیبرد XDDDDDD

شماره 5:

ویولن تازه وارد :|||

اون اوایل ک تازه ویولنم رو خریده بودم

داداشم و بابام همش میومدن از خودشون میخواستن آهنگ بزنن :||||

بعد ب هر روشی میزدن ب غیر روش اصلی ای ک با ویولن میزنن :||||||

ب عنوان پیانو و گیتار و کمانچه و از اون ویولن بزرگا استفاده میشد :////

ب غیر طور اصلی ای ک باید باش میزدی ://////

منم همش نگران بودن انگشتای بزرگ اینا لای سیم ها گیر نکنه بزنن ویولنی ک من 4 سال منتظرش بودم رو جر بدن :////

بعد بابام همش جای اشتباه رو میزد و میگفت:

" این چرا همش صدای گوش خراش میده >://// این خرابه دیدی بت گفتم باید اون یکی ارزون تره رو بگیری گولمون زدن ! >://// "

دیگه تا مدت ها من فقط پوکر مینگریستم و از ترس جان ویولن عزیزم دس بش نمیزدم :/

میدونم این دفه مسخره بود -.-

ولی بازم سعیم رو کردم ک جالب شه '-'

کسی ک پیشنهادی نمیده باید خودم انقد ب مغزم فشار بیارم ک ب قول ایزی بگوزه -.-

جانه :/

نام سالام :|

درخواستی رز بود اما پارتی بازی در آوردم و چون خودم عاشق کامبتم گذاشتم XD

این عکس بسی زیبا بود برا همون گذاشتم '-'

اسکورپیون خیلی هم قلب مهربونی داره -^-

*ب یاد قلب مهربان سوبارو افتادن و عر زدن*

من ایشان را مهربون درون قلبی میبینم :|

چیبی کیوت اسی *----*

چیز جالبی ک پیدا کردم این بود .

این کاراکتری ک میبینید شبی کسیه در واقع کسی نیس :|

کاراکتر لیگ آف لجندز ـه :|

تقلید در حد لالیگا :/

خب دیگه عکسا تموم شدن

اگه شخص مورد نظرت نبود ببخشید همینا رو هم ب زور یافتم باور کن :|

از لیگ آف لجندز بیشتر بود تا از کمبت باور کن :|

ب هر حال

جانه ^^

بع دلایلی فعلا فعلنا نمی‌ذارم چون ماخام مانگاش رو بکشم :/

خدا رحم کنه -،-

خیلی سخته جون میدم فک کنم :|

البته برای پارت 3 قسمت 6/5 باید مانگا باشه چون تو این قسمت مبارزه در راه است :}

حالا انقد ذوق کنید و منتطر بمونید ک از اون مانکن لاغرا شید XDDD

دیگه حوصله ندارم ده تا پست بذارم :|